به پیش روی من تا چشم یاری می کند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست !
درین ساحل که من افتاده ام خاموش،
غمم دریا، دلم تنهاست ....
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها ست
خروش موج، با من می کند نجوا،
که « هر کس دل به دریا زد رهائی یافت !
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت ... »
*****
مرا آن دل که بر دریا زنم، نیست !
ز پا این بند خونین بر کنم نیست ،
امید آنکه جان خسته ام را ،
به آن نادیده ساحل افکنم نیست . . . . .
سسلام دوست من
وب خوبی داریااا
همچنین مدرسهههه
من شما رو لینک می کنم خواستی منو بانام کـــــــلـــبه تاریـــــــــک بلینک ممنون
بای
سلام.ممنون که سرزدی
ممنون امدی وب شما هم خوبه موفق باشید.
مرسی...شما هم همینطور
سلام گلی جون مطلبت فوق العاده بود هم عکسش توپ بود هم شعرش هم رنگش همه چیش عالی بود
سلام خانومی...مرسی.خوش سلیقه ای دیگه!!!!!!!!!!!
عزیزم ما به تو افتخار میکنیم....
ممنون از مطلب خوشگلت..
ممنون که به وبمون سرزدی ناهید جون...ما ازین مطالب خشگل مشگل زیاد داریم!!!!!!!!!!!!!!! بازم بیا منزل خودتونه!!!!
مررررررررررررررسی پروانه جونم...
هم عکسش خیلی باحال بود هم اون شعر خوشگلش.
دوستت دارم عزیزم...
سلام گل خودم!!!!!!!!!!!!!فدات بشم مررررررررسی که خوندی.منم میدوسمت..........